کافهنشینی مفهومی فراتر از رفتن به کافه، قهوهخانه، چایخانه، کافیشاپ و مانند آنها دارد و معمولاً به کنشی اجتماعی اشاره دارد که ریشههای آن به سدههای هجده و نوزده اروپایی و دوران انقلاب فرانسه و انقلابهای سیاسی این پهنه بر میگردد. کافهنشینی عمدتاً در اقامتگاه افراد نیکوکار و فرهنگی و دارا برگزار میشد که از هنرمندان و اندیشمندان نادار پشتیبانی میکردند. کلوبهای انقلابی در انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه را نیز میتوان نوعاً آغاز کافهنشینی (شاید سیاسی) دانست، یعنی گرد هم آمدن در یک محیط بیرونی، برای سرگرمی و همزمانبحث و گفتگو. این کنش در سده بیستم تا دهه ۱۹۸۰ به شدت رشد کرد و هر بار که جنبشهای اجتماعی پدیدار میشد، کافهنشینی هم فراگیرتر میشد. و از دهه ۱۹۶۰ همراه با مفهوم روشنفکری و دیگر شیوهها به کشورهای دیگر جهان نیز سرایت کرد.
با این همه، از یکی دو دهه پیش، اندک اندک با شیوههای دیگری جایگزین شد که فضا و مکان را به صورت دیگری تعریف میکردند، ولی در آنها نیز مسئله بسیار بیشتر از گذران اوقات فراعت با آسایش و بدون اندیشه، ورود سیستم اندیشه و جدل فکری در اوقات فراعت در یک حوزه عمومی بود.
کافه یا قهوهخانه (به فرانسوی: Café) محلی است عمومی که در آن نوشیدنی غیرالکلی و گاه غذاهای سبک عرضه میشود. کافه در برخی از کشورها جایی برای معاشرت و گفتگوی مردم است.
کافه را نباید با کافیشاپ اشتباه کرد. کافیشاپ محل عمومی آمریکایی است که در آن معمولاً فقط قهوه عرضه میشود.
از سال ۱۳۶۰ کافیشاپها جای چایخانهها را تنگ کرد. در چایخانههای ایران بهجای سرو قهوه بیشتر چای و انواع غذاهای سنتی ایرانی با موزیک زندهٔ ایرانی ارائه میشود.
تقریباً در سال ۱۶۵۰ میلادی، قهوه به کشور انگلستان وارد میشد و قهوهخانهها در شهرهای آکسفورد و لندن تأسیس شدند. در اروپا هم مانند خاورمیانه، قهوه خانهها به مکانی برای معاشرت، مطالعه و تبادل نظر دربارهٔ موضوعات روز بدل شد. یک شباهت دیگر، امکان تبدیل آنها به مکانی برای اجتماع عناصر نامطلوب و خرابکاران بود. چارلز دوم، پادشاه انگلستان قهوه خانهها را "مکانی برای ملاقات خائنان و نشر شایعات سخیف درباره اعلیحضرت و وزیرانش" معرفی میکرد. در قرن ۱۸، قهوهخانه معروف پاریس، کافه پروکوپ، مشتریان ثابتی همچون مارا، دانتون و روبسپیر داشت که در طول انقلاب فرانسه در آنجا برای انقلاب طرح ریزی میکردند.
در وین فرهنگ کافهنشینی اهمیت بسیاری داشت و هنوز هم ادامه دارد. یکی از دلایل اهمیت زیاد کافهها این بود که همهجور آدمی به آنها میرفت، و در نتیجه حوزهها و علایق مختلف به رشد یکدیگر کمک میکردند. در واقع، مرزهای نظری که بعدها در تفکر غربی خیلی پررنگ و برجسته شدند، در آن زمان کاملاً انعطافپذیر بودند. چارلز امرسون، نویسنده کتاب "۱۹۱۳: در جستجوی جهان پیش از جنگ بزرگ" میگوید: "فرهنگ کافه نشینی، و بحث و گفتگو در کافهها هنوز هم بخش مهمی از زندگی وینی است. حلقه روشنفکران وینی نسبتاً کوچک بود و همه یکدیگر را میشناختند و این باعث میشد که تبادل ایدهها از حوزههای فرهنگی مختلف بهراحتی انجام شود." او اضافه میکند که چنین وضعیتی برای دگراندیشان سیاسی و کسانی که از کشورشان فرار کرده بودند، مطلوب بود: "حکومت مرکزی قدرت فوقالعاده زیادی نداشت و تا حدی سهلانگار بود. اگر در اروپا بهدنبال جایی برای پنهان شدن بودید که بتوانید در آن با افراد جالب زیادی آشنا شوید، وین انتخاب مناسبی بود." کافه لانتمان (Café Landtmann)، پاتوق فروید، هنوز در بلوار معروف رینگ است. این بلوار بهدور منطقه تاریخی مرکزی شهر، موسوم به اینر اشتات (Innere Stadt)، کشیده شدهاست. تروتسکی و هیتلر مشتری کافه سنترال (Café Central) بودند که با کافه لانتمان فقط چند دقیقه پیاده فاصله داشت.
همه نظرها (۰)