جشن طبیعت
مشهور است که واژهٔ سیزدهبهدر بهمعنای «در کردن نحسیِ سیزده» است. اما وقتی به معانی واژهها نگاه کنیم برداشت دیگری از این واژه میتوان داشت. «در» بهجای «دره و دشت» میتواند جایگزین شود. بهعنوان مثال، علامه دهخدا، واژهٔ «در و دشت» را مخفف «دره و دشت» میداند.
چو هر دو سپاه اندرآمد ز جای | تو گفتی که دارد در و دشت پای |
یکی از معانی واژهٔ «به»، «طرف و سوی» است. مانند اینکه میگوییم «به فروشگاه».
پس با نگاهی کلی میتوان گفت واژهٔ «سیزدهبهدر» بهمعنای «سیزدهم بهسوی در و دشت شدن» میباشد که همان معنی بیرونرفتن و در دامان طبیعت سرکردن را میدهد.
در بخشنامه ۱۰۱۶ مورخ اول آبان ۱۳۴۷ به کلیه وزارتخانهها و موسسات و بنگاهها و شرکتهای دولتی و وابسته به دولت و بر طبق تصمیم جلسه مورخ ۱۶ اسفند ۱۳۴۶ هیئت وزیران، در فهرست تعطیلات رسمی در ایران ؛ روز سیزده نوروز تعطیل رسمی اعلام شده است.
سیزدَهبهدَر سیزدهمین روزِ فروردین ماه و از جشنهای نوروزی ایران است. در تقویم های رسمیِ ایران ،روز روز طبیعت نامگذاری شدهاست .
در منابع کهن اشارههایی به «روز سیزدهم فروردین» هست.
گفته میشود ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادیکردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخندهایست به باغ و صحرا میرفتند و شادی میکردند و درحقیقت با این ترتیب رسمی بودن دوره نوروز را به پایان میرسانیدند.
در کتابهای تاریخی پیش از قاجار اشارهٔ مستقیم و دقیقی به وجود چنین مراسمی نشدهاست اما مهرداد بهار در کتاب «از اسطوره تا تاریخ» خود اشارهای کوتاه به جشن و پایکوبی مردم در اماکن عمومی و حتی بیروپوش و روبنده در خیابان آمدن زنان در دوران صقوی میکند که این موضوع نزدیک به آیینهای سیزده به در میباشد.
برای دسترسی سریعتر به مطالب جذاب روز، اینستاگرام کافه یاب را دنبال کنید. از اینجا وارد شوید.
ایرانیان مقیم هند سبزه ۱۳ بدر را در رود گنگ و یمونا جمنا میاندازند.
این رویداد دارای آیینهای ویژهای است که در درازای تاریخ پدید آمده و اندک اندک چهره سنت به خود گرفتهاست. از آن جمله میتوان آیینهای زیر را برشمرد.
ایرانیان مقیم هند سبزه ۱۳ بدر را در رود گنگ و یمونا جمنا میاندازند.
یکی از آیینهای این روز سبزه گره زدن است که بیشتر جوانان در این روز این کار را انجام میدهند. گره زدن سبزه به معنای گره زدن زندگی با طبیعت است که همیشه سبز و شاداب باقی بمانیم
افسانهٔ آفرینش در ایران و مسئلهٔ نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی دربارهٔ کیومرث حائز اهمیت زیادی است.
در اوستا چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیدهاست. گفتههای حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الرض و النبیاء صفحات ۲۹–۲۳ و گفتههای آثار البا آنقیه بر پایهٔ همان آگاهی است که در منابع پهلوی وجود دارد. مشیه و مشیانه که دختر و پسر دوقلوی کیومرث بودند، روز سیزدهم فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیلهٔ گره زدن دو شاخهٔ مورد، پایهٔ ازدواج خود را بنا نهادند و چون ایرانیان باستان از این راز بهخوبی آگاهی داشتند، آن مراسم را - به ویژه دختران و پسران دم بخت - انجام میدادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت میکنند و علف گره میزنند.
در مناطق کردنشین، در پایان روز سیزدهبهدر ۱۳ عدد سنگ را به پشت سر پرتاب میکنند؛ بدین معنا که آرزو میکنند بلایا و نواحس از شخص دور شود و بهازای هر سنگ یک آرزوی نیک میکنند.
برای دسترسی سریعتر به مطالب جذاب روز، اینستاگرام کافه یاب را دنبال کنید. از اینجا وارد شوید.
سبزه درواقع همان دانههای بارورشده است و نماد سرسبزی در طول سال میباشد.
در این روز ایرانیها این دانه بارور و سرسبز شده را به ایزد آن یعنی آناهیتا یکی از الهه های ایران باستان، بر میگردانند تا منتظر سرسبزی بیشتر باشند. در واقع این روز متعلق به خدای باران میباشد و در مراسم سیزده بهدر در گذشته دعا برای بیشتر شدن و به موقع بودن باران در سال جدید نیز وجود داشته که با گذشت زمان این رسم از میان رفته است.
در اساطیر دیگر نیز بین آب و باروری ارتباط نزدیکی وجود دارد؛ به گونهای که حتی اگر خود زن بارور نشود، آب روان برایش بچه میآورد؛ مثلا در مورد اسطوره ایرانی «داراب» گفته شده است که زن و مرد گازری که در آرزوی فرزند میسوختند، روزی سبزه شناوری را در رود میبینند و چون خود را به آن میرسانند، با نوزادی زیبا رو مواجه میشوند. و از آنجا که او بین دار (درخت) و آب گیر کرده بود، نامش را داراب میگذارند.
این ماجرا نمونههای تاریخی مشهوری نیز دارد که یک موردش حضرت موسی علیه السلام است. مادر او نیز از ترس بازرسان فرعون، فرزند را در سبدی قیراندود میگذارد و در نیل رها میسازد. رود او را تا خانه فرعون میآورد و چون از میان آبش بیرون میکشند، او را «موشا» (کشیده شده از آب) مینامند.
البته گره زدن تنها مختص دختران و پسران دم بخت نمیباشد و همه میتوانند سبزهای گره زده و آرزو کنند. برخی عقیده دارند که وقتی گره باز شود، مشکلات حل شده و آرزوی آنها بر آورده میگردد. برخی همچنین معتقدند باید سبزه را بدور انداخت یا به آب روان سپرد. در مورد اینکه چرا سبزه را به آب میاندازند اینگونه پاسخ میدهند که بدیها و مریضیها در این سبزه جمع شده و با به آب دادن یا به دور انداختن آن این پلیدیها و مریضیها از ما دور میشوند. لرها علاوه بر اینها، از آب روان میخواهند که بلا و قضای بد را هم با خودش ببرد. این است که روز سیزده هنگام بازگشت به خانه، سبزههایی را که قبلا کاشته بودند، گره میزنند و ضمن گذراندن آرزویی در دل، آنها را به رود میافکنند و میگویند: درد و قضا و بلا را در این روز سیزده، با این سبزی آب ببرد.
بنابراین اینکه چرا سبزه را به آب میاندازند به این موضوع بازمیگردد که امور موجود در ذهن نیاکان دور ما جنبه اساطیری و رمزی به خود میگرفته و به گونههایی نسبتا همسان، در رفتارهای بیرونی بازتاب یافته و به امروز نیز منتقل شده است.
سیزدهبدر به خاطر پاسداشت طبیعت و بارانخواهی در تقویم رسمی "روز طبیعت" نامگذاری شد.
به امید روز های بهتر و برگزار کردن جشن های شادمانی همراه با شکرگزاری
همه نظرها (۰)