اگرچه انجمن های داوطلبانه شهروندان در سراسر تاریخ وجود داشتهاند، سازمانهای غیردولتی اغلب به همان منوال که امروزه، به ویژه در سطح بینالملل دیده میشوند، در دو قرن اخیر توسعه یافتهاند. یکی از اولین سازمانهای این چنینی، صلیب سرخ جهانی است که در سال 1863 تأسیس شد.
عبارت «سازمانهای غیردولتی» با تأسیس سازمان ملل متحددر سال ۱۹۴۵ که محتوای آن در ماده ۷۱ از فصل ۱۰ منشور سازمان ملل آمدهاست، به وجود آمد.
برای آگاهی از نقش شورایی سازمانهایی که نه دولت هستند و نه کشورهای عضو سازمان به وضعیت شورایی مراجعه کنید. اولین تعریفی که از «سازمانهای غیردولتی بینالمللی»(INGO) ارائه شدهاست مربوط میشود به قطعنامه ۲۸۸ (۱۰) ECOSOC به تاریخ 27 فوریه 1950
که در آن اینچنین آمدهاست «هر گونه سازمان بینالمللی که از طریق پیمان و معاهده بینالمللی ایجاد نشدهاست». نقش اساسی سازمانهای غیردولتی و دیگر «گروههای اصلی» در توسعه پایدار در ماده ۲۷ دستور کار ۲۱ به رسمیت شناخته شدهاست، که منجر به توافقات جدید و بازبینی شده برای روابط شورایی بین سازمان ملل و سازمانهای مردمنهاد شد.
فرایند جهانی سازی در قرن بیستم موجب اهمیت یافتن سازمانهای مردمنهاد شد. امکان حل خیلی از مشکلات داخلی یک کشور وجود نداشت.معاهدات بین المللی و سازمانهای بینالمللی از قبیل سازمان تجارت جهانی بیش از حد بر منافع مؤسسات مالی بزرگ متمرکز بودند. در اقدامی برای متعادل کردن این روند، سازمانهای غیردولتی با تأکید بر مسائل بشر دوستانه، کمک به توسعه و توسعه پایدار تأسیس شدند که نمونه بارز آن مجمع اجتماعی جهان است که هر ساله در ماه ژانویه در داووس برگزار میشود و رقیب مجمع اقتصادی جهان محسوب میشود.
پنجمین اجلاس اجتماعی جهان در پوروتو آلگر برزیل برگزار شد و نمایندگان بیش از ۱۰۰۰ سازمان غیردولتی در آن شرکت کردند…
گزارش تهیهشده توسط سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۵ در خصوص حکومت جهانی، نشان میداد که در آن زمان قریب به ۲۹٬۰۰۰ سازمان مردمنهاد بینالمللی وجود داشتهاست. تعداد سازمان مردمنهاد داخلی کشورها حتی از این رقم نیز بالاتر بودهاست: حدود ۲ میلیون سازمان غیردولتی در ایالات متحده آمریکا فعالیت میکنند که بیشتر آنها در ۳۰ سال گذشته تشکیل شدهاند.
روسیه نیز ۴۰۰۰ سازمان مردمنهاد دارد. در هندوستان ۲ میلیون سازمان مردمنهاد وجود دارند. روزانه چندین مورد از این سازمانها ایجاد میشوند. تنها در کینا ، قریب به ۲۴۰ سازمان مردمنهاد در هر سال تأسیس میشود.
سه مرحله یا دوران تکامل سازمانهای غیردولتی توسط کورتون سال1990 میلادی در نوشتهای زیر عنوان «سه دوره شکلگیری فعالیتهای داوطلبانه» شناسایی شدهاست.
در مرحله اول، نوع خاصی از سازمان مردمنهاد شکل میگیرد که بر امدادرسانی و رفاه متمرکز بود و مستقیماً به افراد ذینفع خدمات امدادی ارائه میکرد. توزیع غذا، تأمین پناهگاه و ارائه خدمات بهداشتی نمونههایی از خدمات این قبیل سازمانهای مردمنهاد بود. در واقع سازمان مردمنهاد در این مرحله نیازهای روز افراد را تشخیص میدادند و به برآورده ساختن آنها میپرداختند.
در مرحله دوم از تکامل، سازمانهای مردمنهاد از لحاظ وسعت و اندازه کوچکتر شده و به مجموعههای مستقل و خودکفایی محلی تبدیل شدند. سازمانهای مردمنهاد در این مرحله از تکامل، امکانات جوامع محلی را گسترش دادند تا بتوانند با 'اقدامات محلی مستقل' نیازهای آنها را برآورده سازند.
کورتن مرحله سوم از تکامل و شکلگیری سازمانهای مردمنهاد را ' توسعه نظامهای پایدار' میخواند. در این مرحله، سازمانهای مردمنهاد میکوشند تغییراتی را در سیاستها و مؤسسات در سطح داخلی، ملی و بینالمللی به وجود آورند؛ آنها از نقش سابق خود که تأمین و ارائه خدمات عملیاتی بود، فاصله گرفته و نقش کاتالیزوری به عهده گرفتند.
بهتدریج این سازمان از «سازمان مردمنهاد امدادرسان» به «سازمان مردمنهاد توسعه و آبادانی» تغییر ماهیت داد.
سازمانهای مردمنهاد برای رسیدن به اهداف گوناگونی فعالیت میکنند و معمولاً در جهت پیشبرد اهداف سیاسی یا اجتماعی اعضا در حرکت هستند. تعداد این قبیل سازمانها بسیار زیاد است و اهداف آنها طیف وسیعی از موقعیتهای سیاسی و فلسفی را در بر میگیرد. برای نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
روشها و شیوههای مورد استفاده سازمانهای مردمنهاد با یکدیگر متفاوت است. به عنوان مثال، سازمان مردمنهادی مانند آکسفامدر زمینه فقر زدایی فعالیت میکند و تسهیلات و مهارتهای مورد نیاز افراد فقیر را در اختیار آنها قرار میدهد تا بتوانند به غذا و آب آشامیدنی سالم دست یابند.
سازمانهای مردمنهاد برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود نیاز به برقراری روابط سالم و پایاپای با دیگران دارند تا بتوانند صدای خود را به دیگران برسانند.
مؤسسات و انجمن های خیریه از روابط عمومی پیچیدهای برای جمعآوری اعانه استفاده میکنند و در واقع آنها شیوههای نفوذ و لابی گری معمول در دولت را به کار میبندند. گروههای بزرگ و محبوب نیز به اعتبار تأثیری که بر جامعه میگذارند و میزان نتایج سیاسی که میتوانند حاصل کنند، از اهمیت سیاسی برخوردار هستند. در مواقع ضروری نیز سازمانهای مردمنهاد در صدد بسیج حمایت مردمی بر میآیند.
آگاهی رو به رشدی در خصوص اهمیت روشهای مدیریتی در موفقیت پروژههای سازمانهای مردمنهاد در حال شکلگیری است.
بهطور کلی، سازمانهای مردمنهاد خصوصی یک جامعه بخصوص یا محیط زیست را در کانون توجه خود قرار میدهند.
آنها به موضوعات مختلفی از قبیل مذهب؛ کمکهای فوری و اقدامات بشردوستانه میپردازند. این سازمانها حمایت مردمی و کمکهای داوطلبانه را جمعآوری میکنند؛ آنها همچنین روابط قوی و مستحکمی با گروههای اجتماعی کشورهای در حال توسعه دارند و در مناطقی که امکان ارسال کمکهای دولتی وجود ندارد، وارد عمل میشوند. سازمانهای مردمنهاد به عنوان بخشی از مجموعه روابط بینالملل پذیرفته شدهاند. سازمانهای غیردولتی از یک سو بر سیاست گذاریهای ملی و چندجانبه تأثیر میگذارند و از سوی دیگر بهطور فزایندهای مستقیماً در فعالیتهای محلی حضور دارند.
همهٔ مردمی که برای سازمانهای مردمنهاد کار میکنند داوطلب نیستند. معمولاً حقوقی که اعضای نیروهای حقوقبگیرِ سازمانهای مردمنهاد میگیرند کمتر از حقوقی است که در سازمانهای تجاری در بخش خصوصی پرداخت میشود. کارکنان سازمانهای غیردولتی بسیار زیاد به اهداف و اصول سازمان پایبند هستند.
دلیل داوطلب شدن افراد متفاوت است و از کار داوطلبانه تا برخورداری از مزایای مستقلی از آن جمله میتوان به دستیابی به مهارت و تجربیات دیگران اشاره کرد.
سازمانهای مردمنهاد بزرگ، بودجههای سالانهٔ چند میلیون دلاری دارند. به عنوان مثال، بودجه انجمن بازنشستگان آمریکا در سال 1999 بالای ۵۴۰ میلیون دلار بود. تأمین چنین بودجههای کلانی مستلزم آن است که سازمانهای مردمنهاد، تلاش فراوانی در خصوص جمعآوری اعانه از خود نشان دهند. بخش اعظمی از بودجه سازمانهای مردمنهاد از محل حق عضویت در سازمان ، فروش محصولات تجاری (کالا) و خدمات، کمکهای مالی اعطا شده توسط مؤسسات بینالمللی یا دولتها و کمکهای مردمی تأمین میشود.
هدایای اتحادیه اروپا نیز میتواند تأمینکنندهٔ بودجهٔ سازمانهای مردمنهاد باشد.
اگرچه اصطلاح سازمانهای مردمنهاد تلویحاً بیانگر استقلال این سازمانها از دولت است اما برخی از NGOها بهمنظور تأمین بودجه مورد نظرشان وابستگی شدیدی به دولت خود دارند. یک چهارم از درآمد ۱۶۲ میلیون دلاری مؤسسه خیریه آکسفام در سال 1998 از محل کمکهای دولت بریتانیا و اتحادیه اروپا تأمین شد. ورلدویژن که سازمان امداد و توسعهٔ مسیحیان آمریکا است، کالاهایی به ارزش ۵۵ میلیون دلار از دولت آمریکا به عنوان کمک دریافت کرد. در گزارشی در سال ۱۹۹۷ منتشر شد، ۴۶ درصد درآمد انجمن پزشکان بدون مرز که برنده جایزه نوبل نیز شدهاست، از محل منابع دولتی بودهاست.
بر اساس قوانین بین المللی سازمانهای مردمنهاد مانند دولتها اشخاص حقوقی نیستند. البته صلیب سرخ جهانی مستثنای از این قاعدهاست و به موجب قوانین بینالمللی شخص حقوقی تلقی میشود؛ چرا که این سازمان بر اساس کنوانسیون ژنو تشکیل شدهاست.
منتقدان زیادی چنین اظهار نظر کردهاند که هر چند سازمانهای مردمنهاد قصد و نیت خوبی داشتهاند، اما نتایجی که آنها به دست میدهند مخرب و ضد حکومتی است. آنها در مقام انتقاد میگویند امپریالیسم و سازمانهای مردمنهاد ارتباط وثیق و نزدیکی با یکدیگر دارند. منباب مثال، انجمن استعماری گری آمریکا یکی از اولین سازمانهای مردمنهاد اولیه بودهاست. نمونههای بارز دیگری را میتوان نام برد؛ از قبیل مبلغان مذهبی مسیحی در سراسر قاره آمریکا، آسیا و آفریقا که در دوران استعمارگری فعال بوبند. این سخن نیز گفته شدهاست که سازمانهای غیر مردمنهادی از این دست، قصد و نیت خوبی داشتهاند، اما نتایج و ماحصل کار آنها امپریالیستی از آب درآمدهاست.
در مجموع در میان منابع مختلف ادبی، یک نگاه کلی مثبت نسبت به سازمانهای مردمنهاد وجود داشتهاست. اما چند شکایت مستقیم نیز مطرح شدهاست که مشکلات عملیاتی، تضاد و ناهمگونیها، سوء استفاده از بودجه (برخی موارد بسیار فوقالعاده)، و غیره را هدف انتقاد خود قرار دادهاند.
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه که اقتصاد ناکارآمدی دارند، وارد شدن در حوزه صنعت کمکرسانی سودآورترین کار برای جوانانی است که از دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند. از آنجا که سازمانهای مردمنهاد خدمات خود (از قبیل آموزش) را به صورت رایگان یا به نرخ یارانهای به عموم ارائه میکنند، بخش خصوصی قادر به رشد و تکامل نیست و توان رقابت مؤثر و کارآمد و پایدار را ندارد.
موارد دیگری نیز در ارتباط با سازمانهای مردمنهاد وجود دارد که منشأ نگرانی است: عضوگیری سازمانهای غیردولتی (از طریق قوای سیاسی یا سایر قوا)، انحراف از مسیر و اهداف اولیه، تغییر خدمات اصلی ای که مبنای آن بودجهای که همیشه متغیر است، شفافیت، پاسخگویی، حرکت بر اساس اصولی که مؤسسان و بانیان کاریزماتیک پیشرو تعیین میکنند و در نهایت تنظیم راهبردها این سازمانها بهجای آنکه برمبنای تعاریفی باشد که خودشان مقرر میکنند برمبنای کمک مالی اعطاشده به آنهاست. بعضاً دیده میشود که شکایتهایی ضد برخی از سازمانهای مردمنهاد تازه شکل گرفته مطرح میشود که آنها را به این متهم میسازد که با نیت کمکرسانی موجب وارد آمدن ضرر و زیان شدهاند؛ در واقع این سازمانها نتوانستهاند پیچیدگی و ذوبطون بودن برخی مسائل را درک کنند و در نهایت بیش از از آنچه مفید و کمکرسان باشند، به دیگران صدمه زدهاند. اما بااینحال، بهطورکلی این سازمانها منابع فایده بخش و سودرسان مکملی محسوب میشوند که آن فاصلههای اجتماعی را که دولت یا بخشهای غیرانتفاعی نمیتوانند پر کنند، پر کرده و مرتفع میسازند.
در ایران به آن سازمان مَردُمنَهاد (به اختصار: سَمَن)یا تشکل غیردولتی میگویند.
سازمانهای مردمنهاد، اساساً با تأکید بر ۳ اصل داوطلبانه، غیرانتفاعی و غیرسیاسی تشکیل و تأسیس میشوند. بودجهٔ سازمانهای مردمنهاد از راههای ذیل تأمین میگردد:
بدیهی است هر مؤسسه یا بنیاد غیردولتی با توجه به نیاز اعضای خود، موضوع فعالیت مشخصی را پی میگیرد؛ موضوعاتی مانند: دین، آموزش، بهداشت، محیط زیست، اشتغال، فرهنگ، هنر، جوانان، کودکان، زنان، سالمندان یا موضوعات تخصصی و علمی.
به عقیدهٔ بعضی از صاحبنظران، تشکلهای مردمنهاد به چندین دلیل ممکن است شکل بگیرند که مهمترین آنها:
تشکلهای غیردولتی برای ادامهٔ فعالیت خود نیازمند ویژگیهایی هستند که ضامن بقا و موفقیت آنهاست که میتوان به رئوس آن اشاره کرد:
خودجوشی و نیاز طبیعی، اهداف مشترک اعضا، قانونمندی، برنامه و فعالیت مدون، مشارکت و جلب مشارکت (عضوپذیری)، استقلال.
تعریف سازمان مردم نهاد در «آئیننامه اجرایی تأسیس و فعالیت سازمانهای غیردولتی» (تصویبنامه شماره۲۷۸۶۲/ت۳۱۲۸۱هـ ۸/۵/۸۴ هیئت وزیران): «سازمان غیردولتی به تشکلهایی اطلاق میشود که توسط گروهی از اشخاص حقیقی یا حقوقی غیردولتی به صورت داوطلبانه با رعایت مقررات مربوط تأسیس شده و دارای اهداف غیرانتفاعی و غیرسیاسی میباشد. موضوع فعالیت سازمان مشتمل بریکی از موارد علمی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی، هنری، نیکوکاری و امورخیریه، بشردوستانه، امور زنان، آسیب دیدگان اجتماعی، حمایتی، بهداشت و درمان، توانبخشی، محیط زیست، عمران و آبادانی و نظایر آن، یا مجموعهای ازآنها میباشد.>>
بودجه سازمانهای مردمنهاد در ایران از راههای ذیل تأمین میشود:
نزدیک به 20 هزار سمن در ایران در بخش های مختلف از جمله فرهنگی و گردشگری، مذهبی، اجتماعی، زنان و کودکان، دانشگاهی و غیره فعالیت می کنند.
جمعیت هلال احمر و سازمان داوطلبان جمعیت هلال احمر، انجمن حمایت از بیماران مبتلا به ام اس، ضایعات نخاعی، صرع، انجمن حمایت از کودکان کار، موسسه خیریه محک، موسسه خیریه کهریزک، انجمن محیط زیست ایران، از جمله سازمان های مردم نهاد بسیار فعال در ایران هستند.
جمعیت هلال احمر: بزرگترین و فراگیرترین سازمان مردم نهاد و عام المنفعه ایران محسوب می شود؛ بیش از 2 میلیون نفر در قالب سازمان جوانان، سازمان داوطلبان و سازمان امداد و نجات، در این سمن مشغول فعالیت هستند. گستره فعالیت این سازمان تنها به ایران خلاصه نمی شود؛ خدمات رسانی به کشورهای همسایه و خاورمیانه در شرایط وقوع بلایای طبیعی و حوادث، بخشی از وظایف جمعیت هلال احمر و سازمان های تابعه محسوب می شود.
موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان (محک): این سازمان غیردولتی، غیرانتفاعی و غیرسیاسی سال 1370 با هدف اصلی حمایت از کودکان مبتلا به سرطان شکل گرفت. تحت پوشش قرار دادن بیش از 20 هزار کودک مبتلا به سرطان و خانواده های آنان، احداث تنها بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان در خاورمیانه، بهره مندی از برجسته ترین متخصصان، پزشکان و پرستاران، بخشی از فعالیت های ارزشمند این سازمان مردم نهاد است.
موسسه خیریه کهریزک: این سازمان غیردولتی، غیرانتفاعی و مردمی با هدف ارائه خدمات رایگان به نیازمندان معلول و سالمند به همت مرحوم دکتر حکیم زاده، فعالیت خود را در سال 1351 آغاز کرد. نگهداری، درمان و توانبخشی معلولان، سالمندان و بیماران مبتلا به ام اس، کمک به نیازمندان و آسیب دیدگان حوادث، ایجاد محیط امن و سالم برای زندگی معلولان و سالمندان، بخشی از فعالیت های این موسسه خیریه و مردم نهاد است.
نامگذاری یک روز به نام روز جهانی سازمان های مردم نهاد، گامی کوچک در جهت پاسداشت تلاش ها و دستاوردهای سمن های فعال در نقاط مختلف دنیا با هدف "ساختن آینده ای بهتر برای همه" است.
همه نظرها (۰)